رعد و برقی زد
رعد و برقی زد
شب بود
دکمه ای از پیراهن آسمان جدا شد
ستاره ها همچون شکوفه ها
بر سرمان ریختند
و عشق بود که
نور می پاشید و
راه را بر ما می گشود
ما بودیم و شور
شعر بود و خلوتی
در دشت های دور
بی هیچ دغدغه ای
می رفتیم
تا بی نهایت خوشبختی
شب بود
دکمه ای از پیراهن آسمان جدا شد
ستاره ها همچون شکوفه ها
بر سرمان ریختند
و عشق بود که
نور می پاشید و
راه را بر ما می گشود
ما بودیم و شور
شعر بود و خلوتی
در دشت های دور
بی هیچ دغدغه ای
می رفتیم
تا بی نهایت خوشبختی
۵.۸k
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.