باید کسی در آغوشم میکشید باید کسی آرامم میکرد

باید کسی در آغوشم می‌کشید، باید کسی آرامم می‌کرد.
من قوی بودم اما دردها از من قوی‌تر شده‌ بودند، من جسور بودم اما روزگار از من جسورتر شده بود، سیل اندوه را به سمتم روانه می‌کرد و می‌خواست بایستم و قوی باشم، اما دوام آوردن و ایستادگی در نهایت اندوه محال بود!
من باید تنه ی درختی را محکم می‌گرفتم تا دوام بیاورم، و حوالی من هیچ درختی برای پناه بردن نبود!
همه‌ی ما از یک جایی به بعد از شدت بیچارگی‌، ریشه در زمین می‌کوبیم.

#دلنوشته
دیدگاه ها (۰)

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل استشیشیه بشکسته را پبوند ...

خیلی وقتِ دیگه زندگی خوش نمیگذره ، فقط میگذره:)🪦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

میدونی الان به جز بودن کنارت هیچی لارممم نیست هیچی ارومم نمی...

حَـ📜ـرف زیادهفَقط نِمیدونَم بِه کی بِگَم کِه پَشیمون نَشَم…:...

"درمان کیونگ"کیونگ حالا آرامتر بود، اما هنوز تب داشت. پوستش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط