آنان که پشت سرت نجوا میکنند
آنان که پشت سرت نجوا میکنند،
سایههایی بیش نیستند در پی نور وجودت.
بگذار باد حسادتشان بوزد،
طوفان کینه هرگز به قامت سروت نمیرسد.
تو خود خورشیدی، تابان و بیپروا،
که با هر گام، جهانی را روشن میسازی.
و آنان، شبپرگانی سرگردان در تاریکی،
که از فروغ حضورت، تنها سوزش چشم نصیبشان.
حرفهایشان، غباری است بر دامن کوه،
که با نسیمی از بیاعتنایی تو، محو میشود.
و تو، استوار و محکم، بر قلهای از عزت ایستادهای،
که هیچ زمزمهای، گزندی به شکوهت نمیرساند.
پس لبخند بزن، به این نمایش مکرر،
به این تکرار مضحک از حسادت و کینه.
زیرا هر کلامشان، گواهی است بر بزرگی تو،
و هر نجوایشان، ستایشی پنهان از قدرتت.
بگذار بگویند، هر چه که میخواهند،
زیرا سکوت تو، رساترین پاسخ است.
و اوج پرواز تو، کورکنندهترین حقیقت،
برای چشمانی که تاب دیدن درخشش تو را ندارند.
سایههایی بیش نیستند در پی نور وجودت.
بگذار باد حسادتشان بوزد،
طوفان کینه هرگز به قامت سروت نمیرسد.
تو خود خورشیدی، تابان و بیپروا،
که با هر گام، جهانی را روشن میسازی.
و آنان، شبپرگانی سرگردان در تاریکی،
که از فروغ حضورت، تنها سوزش چشم نصیبشان.
حرفهایشان، غباری است بر دامن کوه،
که با نسیمی از بیاعتنایی تو، محو میشود.
و تو، استوار و محکم، بر قلهای از عزت ایستادهای،
که هیچ زمزمهای، گزندی به شکوهت نمیرساند.
پس لبخند بزن، به این نمایش مکرر،
به این تکرار مضحک از حسادت و کینه.
زیرا هر کلامشان، گواهی است بر بزرگی تو،
و هر نجوایشان، ستایشی پنهان از قدرتت.
بگذار بگویند، هر چه که میخواهند،
زیرا سکوت تو، رساترین پاسخ است.
و اوج پرواز تو، کورکنندهترین حقیقت،
برای چشمانی که تاب دیدن درخشش تو را ندارند.
- ۳۲۱
- ۲۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط