دوباره دیدمش،
دوباره دیدمش،
دوباره براش گریه کردم،
دوباره بوسیدمش،
واون دوباره نادیدم گرفت؛
انقد برات بی ارزش و پست شدم.؟
کاش فقط نگام میکردی
تا فرار نمیکردم از چشمایی که نگام نمیکنن،
تا ببینی چطوری برای داشتنت در برابرت
زانو میزنم...
tekook
دوباره براش گریه کردم،
دوباره بوسیدمش،
واون دوباره نادیدم گرفت؛
انقد برات بی ارزش و پست شدم.؟
کاش فقط نگام میکردی
تا فرار نمیکردم از چشمایی که نگام نمیکنن،
تا ببینی چطوری برای داشتنت در برابرت
زانو میزنم...
tekook
۳.۶k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱