ما از دلگیری روزهایمان به شب پناه می بردیم

ما از دلگیریِ روزهایمان، به "شب" پناه می بردیم،
و از دلتنگیِ شب هایمان، به "روز" ...
و اینگونه بود که تمامِ جوانیِ مان؛
در ناتمامِ یک انتظار، "تمام" شد
دیدگاه ها (۱)

شب با سکوت گرفته اشاگر ناجی زخم ها نباشددستی می کشد بر سر بی...

من و توگر هیچ نباشد جز توتو هستی و امید باراننگاهت طراوت تک ...

می ترسم...از جهانی که یخبندان شدهاز مردمی که شبیهِ ماشین شد...

گاهی دلت ميخواهددنج ترين گوشه دنيا بايستیو با خيال راحتدلتنگ...

*ما از دلگیریِ روزهایمان ، به شب پناه می‌بردیم و از دلتنگیِ ...

ما ازدلگیری روزبه شب پناه بردیم وازدلتنگی شب به روز…اینگونه ...

در تمام شب چراغی نیست.در تمام روز نیست یک فریاد.چون شبان بی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط