افسوس و صد افسوس ازین ، ماهی که رفت ای دوستان
افسوس و صد افسوس ازین ، ماهی که رفت ای دوستان
افسوس از این شبهای قدر ، افسوس از این عمر گران
حیران و دل خونم خدا ، این لحظه های آخرش
حیران چو طفلی بینوا ، در جستجوی مادرش
قدرش ندانستیم و رفت ، این ماه قران و نماز
درهای دوزخ بسته بود ، درهای جنت باز باز
یا رب خدایا درگذر ، از این همه وزر و گناه
از جرم و از تقصیر ما ، این واپسین ایام ماه
ما را ز درگاهت نران ، تنهای تنها میشویم
با کوله باری از گناه ، بدبخت و رسوا می شویم
ما را ز درگاهت نران ، شاید وداع آخر است
این شیشه تا سال دگر ، شاید که افتاد و شکست...
افسوس از این شبهای قدر ، افسوس از این عمر گران
حیران و دل خونم خدا ، این لحظه های آخرش
حیران چو طفلی بینوا ، در جستجوی مادرش
قدرش ندانستیم و رفت ، این ماه قران و نماز
درهای دوزخ بسته بود ، درهای جنت باز باز
یا رب خدایا درگذر ، از این همه وزر و گناه
از جرم و از تقصیر ما ، این واپسین ایام ماه
ما را ز درگاهت نران ، تنهای تنها میشویم
با کوله باری از گناه ، بدبخت و رسوا می شویم
ما را ز درگاهت نران ، شاید وداع آخر است
این شیشه تا سال دگر ، شاید که افتاد و شکست...
۱۴.۵k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.