گفتم میشه دستش رو نگیری

*گفتم میشه دستش رو نگیری ؟
میشه زُل نزنی به چشماش و
اونم وقتی خواست چشمات رو ببینه؛
نگاتو بدزدی ازش ؟
میشه بهش بگی ك بت نگه دوستت دارم ؟
اگه گفت ، میشه تو نگی منم دوستت دارم ؟
میشه وقتی دلم تنگ شد برات بیای به خوابم ؟
همون شال سبزه رو بپوش ،
بیا لب ساحلی ك غروبش آبی رنگه ،
همون ساحلی که یه ریل قطار از کنارش رد میشه ،
بیا من روی ریل وایسادم تا تو بیای بغلم کنی
و بکشیم کنار و بگی بس کن دیوونه من تا آخرش باهاتم ،
بعد من بهت بگم آخرش کجاست ؟
بگی تا وقتی که از خواب بیدار شی بیا ،
هر شب بیا به خوابم یه شب که بیای
قول میدم هیچ‌وقت از خواب بیدار نشم .
نوشتهِ - #امیرحسین‌سرمنگانی .🌱*
دیدگاه ها (۰)

‹ تو کافه ‏یه مطلبی خوندم کهخیلی قشنگ میگفت :« هوا که خنک می...

خبر بده به آفتاب..همون که گفته بود شد!به زیر ذره بین عشقیکی ...

داستانِ ما، داستانِ نرسیدن نبود، داستانِ نخواستن بود.#کتاب

بنظرم تا 2-3سال دیگه باید خودتو برسونی 🥲😂😂

#سناریو موضوع= وقتی نصفه شب میره پیششون بخوابی{برادر بزرگتر}...

پارت ٣ هزار و یک شبمیخواستم جواب اون هفتا پسر رو بدم که لیا ...

وقتی باهات قهرن و بهشون میگی آشتی کنیم هرچی تو بگی .نامجون :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط