پارت
پارت ٣
هزار و یک شب
میخواستم جواب اون هفتا پسر رو بدم که
لیا زودتر از من جواب داد
لیا:شما آقایون جذاب برادرید
نامجون:نه ما از همون اول باهم رفیق بودیم
ا/ت:به درک
جیمین:مثل اینکه تو مثل رفیقت ادم نیستی
جین:باید ادمت کنیم
ا/ت:لیا رو اینجوری نبین اون الان مسته
لیا رو کولم گزاشتم رفتیم سوار ماشین لیا شدم لیا رو گزاشتم ر صندلی عقب
ویو فردا
از خواب بیدار شدم با خوشحالی
امروز میرم خونه خودم
اخجون
ویو تو ماشین
ا/ت:لیا من خونه تنهام بیا خونه من تروخدا
لیا:کو ببینم چی میشه
ادامه پارت بعد
هزار و یک شب
میخواستم جواب اون هفتا پسر رو بدم که
لیا زودتر از من جواب داد
لیا:شما آقایون جذاب برادرید
نامجون:نه ما از همون اول باهم رفیق بودیم
ا/ت:به درک
جیمین:مثل اینکه تو مثل رفیقت ادم نیستی
جین:باید ادمت کنیم
ا/ت:لیا رو اینجوری نبین اون الان مسته
لیا رو کولم گزاشتم رفتیم سوار ماشین لیا شدم لیا رو گزاشتم ر صندلی عقب
ویو فردا
از خواب بیدار شدم با خوشحالی
امروز میرم خونه خودم
اخجون
ویو تو ماشین
ا/ت:لیا من خونه تنهام بیا خونه من تروخدا
لیا:کو ببینم چی میشه
ادامه پارت بعد
- ۶۴
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط