مدرسه اوکی دا
part32
ا/ت: یا منظورم اونطوری نبود
جونگ کوک : باهات کار دارم (به لباش نگاه کرد)
لیسا : اوهوووووووووووو مبارکهههههههه دیگه
جیمین : چتونه اه آروم
لیسا : جیمین جونگ کوک به لبای ا/ت نگاه کرد گفتیاهات کار دارمممممم
جیمین : ا/ت به فنا رفتی قشنگ نیم ساعت دست برنمیداره بگم چون از اخلاقش میدونم
ا/ت : اهههههه
حرف ادمین دلقکتون*
(آقا خلاصه اینا خوردن نوشیدن حرف زدن و تموم شد که میخواستن برن کم کم خونه که ا/ت به جونگ کوک هی نگاه میکرد و لیسا گفت که این خر نمیشه کارشو میکنه و لیسا شمارشو داد به ا/ت که حرف بزن و دیگه از هم جدا شدن)
ا/ت: ببخشيد
جونگ کوک : دیوونه دوست داشتنی ا/ت خجالت نمیکشی
ا/ت: از چی؟؟؟؟
جونگ کوک : از اینکه لبات انقدر خوشمزه بنظر میان و آنقدر خودت و اندامت خوبه اه یگه تحملم از دست رفته
ا/ت : منظورت چیه
جونگ کوک : برو پشت بشین سمت من هرسری میبینمت هواسم پرت میشه برسیم خونه کارت دارم
ا/ت : هوم چشم
ا/ت: یا منظورم اونطوری نبود
جونگ کوک : باهات کار دارم (به لباش نگاه کرد)
لیسا : اوهوووووووووووو مبارکهههههههه دیگه
جیمین : چتونه اه آروم
لیسا : جیمین جونگ کوک به لبای ا/ت نگاه کرد گفتیاهات کار دارمممممم
جیمین : ا/ت به فنا رفتی قشنگ نیم ساعت دست برنمیداره بگم چون از اخلاقش میدونم
ا/ت : اهههههه
حرف ادمین دلقکتون*
(آقا خلاصه اینا خوردن نوشیدن حرف زدن و تموم شد که میخواستن برن کم کم خونه که ا/ت به جونگ کوک هی نگاه میکرد و لیسا گفت که این خر نمیشه کارشو میکنه و لیسا شمارشو داد به ا/ت که حرف بزن و دیگه از هم جدا شدن)
ا/ت: ببخشيد
جونگ کوک : دیوونه دوست داشتنی ا/ت خجالت نمیکشی
ا/ت: از چی؟؟؟؟
جونگ کوک : از اینکه لبات انقدر خوشمزه بنظر میان و آنقدر خودت و اندامت خوبه اه یگه تحملم از دست رفته
ا/ت : منظورت چیه
جونگ کوک : برو پشت بشین سمت من هرسری میبینمت هواسم پرت میشه برسیم خونه کارت دارم
ا/ت : هوم چشم
- ۷.۵k
- ۰۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط