چشمش به روی قلبِ سردم سايه انداخت
چشمش به روی قلبِ سردم سايه انداخت
قلبم به تفسير ِ نگاهش ساده پرداخت
فهميد در اوج است و بی پايان و فهميد
با چشم هايش می شود يک آسمان ساخت
دل را به دريا يِ نگاهش،بی كران زد
و از هر آنچه غير او،آسوده دل آخت
طوفان شد و ابری شد و گردی به پاكرد
از سينه ام تا آسمان ِ ديده اش تاخت
با پله های پلک ها تا آسمان رفت
ياغی شد و پای قمارش دين و دل باخت
تنها خدا داند،كه هرگز هيچ قلبی
چون من بهايِ چشمهايش را نپرداخت...
#عاشقانه
#خاصترین
قلبم به تفسير ِ نگاهش ساده پرداخت
فهميد در اوج است و بی پايان و فهميد
با چشم هايش می شود يک آسمان ساخت
دل را به دريا يِ نگاهش،بی كران زد
و از هر آنچه غير او،آسوده دل آخت
طوفان شد و ابری شد و گردی به پاكرد
از سينه ام تا آسمان ِ ديده اش تاخت
با پله های پلک ها تا آسمان رفت
ياغی شد و پای قمارش دين و دل باخت
تنها خدا داند،كه هرگز هيچ قلبی
چون من بهايِ چشمهايش را نپرداخت...
#عاشقانه
#خاصترین
۶.۲k
۲۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.