صدای ساعت ضربان قلب مادرم رو میشنوم

صدای ساعت ضربان قلب مادرم رو میشنوم.
خبر تصادفم رو نتونستم بگم و تلفنی که وسط برنامم زنگ خورد و بهم از سرطان کبد پدرم گفت.
امیدوارم اونا بهترین اتنخاب ها باشن، چون الان همه چیز گذشته.
این درد تموم نشدنی همش مال منه.
دردهای تموم نشدنی نتونستن منو از پا دربیارن و من دوباره گل نیلوفر رو شکوفا کردم(:
_ AMYGDALA
دیدگاه ها (۲)

این ادیت(((((((:

تو زییاترین گناه منی ژنرال(((:

شاید اگر برف توی آسمون بودممیتونستم زودتر بهت برسم(:_ Spring...

ای کاش جای اشکایت بودم...اینگونه لااقل....مطعلق به چشمانت بو...

پارت دهم گمشده ای شرق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط