شادروان محمود اسکندری خلبان جنگنده F4
نحوه درگذشت
اکبر زمانی درباره درگذشت او نیز گفته است: «این آدم (اسکندری) را اصلاً ساخته بودند که در هواپیما بنشیند. یکروز به من حرفی زد. گفت «اکبرجان، خلبان در هواپیمای F4 بنشیند، هیچکس نمیتواند بزندش!» آخرسر هم در یکپراید نشسته بود که (بغض میکند)... در یکپراید... من آن موقع فرمانده تیپ شکاری مهرآباد بودم. برای عروسی به قم رفته بود. به دفترم رسیدم، عزیزی داریم بهاسم رضا قرهباغی زنگ زد گفت «اکبر، میدانی محمود تصادف کرده؟» گفتم کجا؟ گفت «رفته بوده قم. داشته برمیگشته نزدیک کلاک تصادف کرده!» گفتم الان کجاست؟ گفت به بیمارستان فیاضبخش برده شده! یکبیمارستان بیمهای بود در کرج. سوار ماشین شدم و به سمت این بیمارستان رفتم. هرجا را گشتم چیزی پیدا نکردم و از هرکسی هم پرسیدم اظهار بیاطلاعی کرد. آن موقع هم که موبایل نبود. برگشتم دفتر. قرهباغی زنگ زد؛ گفتم «بابا، رضاجان من الان اونجا بودم. خبری نبود!» گفت «اکبر، محمود فوت کرده! به داد خانم و بچههاش برس!» دوباره سوار ماشین شدم و رفتم بیمارستان. آخر در سردخانه او را دیدم. فکر کنید این انسان بزرگوار را در آن وضعیت دیدم! جاده را بسته بودند و تابلوی هشدار هم نداشته. باران میآمده و تاریک هم بوده! این پراید به آن بلوک خورده و چپ کرده بود.»
محمود اسکندری سال ۱۳۸۰ در امامزاده حیدر کلاک در کرج به خاک سپرده شد.
اکبر زمانی درباره درگذشت او نیز گفته است: «این آدم (اسکندری) را اصلاً ساخته بودند که در هواپیما بنشیند. یکروز به من حرفی زد. گفت «اکبرجان، خلبان در هواپیمای F4 بنشیند، هیچکس نمیتواند بزندش!» آخرسر هم در یکپراید نشسته بود که (بغض میکند)... در یکپراید... من آن موقع فرمانده تیپ شکاری مهرآباد بودم. برای عروسی به قم رفته بود. به دفترم رسیدم، عزیزی داریم بهاسم رضا قرهباغی زنگ زد گفت «اکبر، میدانی محمود تصادف کرده؟» گفتم کجا؟ گفت «رفته بوده قم. داشته برمیگشته نزدیک کلاک تصادف کرده!» گفتم الان کجاست؟ گفت به بیمارستان فیاضبخش برده شده! یکبیمارستان بیمهای بود در کرج. سوار ماشین شدم و به سمت این بیمارستان رفتم. هرجا را گشتم چیزی پیدا نکردم و از هرکسی هم پرسیدم اظهار بیاطلاعی کرد. آن موقع هم که موبایل نبود. برگشتم دفتر. قرهباغی زنگ زد؛ گفتم «بابا، رضاجان من الان اونجا بودم. خبری نبود!» گفت «اکبر، محمود فوت کرده! به داد خانم و بچههاش برس!» دوباره سوار ماشین شدم و رفتم بیمارستان. آخر در سردخانه او را دیدم. فکر کنید این انسان بزرگوار را در آن وضعیت دیدم! جاده را بسته بودند و تابلوی هشدار هم نداشته. باران میآمده و تاریک هم بوده! این پراید به آن بلوک خورده و چپ کرده بود.»
محمود اسکندری سال ۱۳۸۰ در امامزاده حیدر کلاک در کرج به خاک سپرده شد.
- ۳۶۰
- ۲۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط