واژهای شعرهایم گفتگوی

واژهای شعرهایم گفتگوی
عاشقانه ایست بین من و خیال تو
نیستی و هوا دلگیر و بارانی است
و من باز به شعاع اندوه عشق
دلم برایت تنگ می شود.

سر میکشم
یک فنجان عشق را با طعم چشمانت
شایدآرامش همین باشد
که چشمهایم را ببندم و عطر و گرمای
حضورت را با تمام وجود نفس بکشم.
دیدگاه ها (۰)

" در عمق وجودم صدای نوازنده‌ای است دلتنگ که نی مینوازدو برای...

دوستان قدیمے ،طلا هستنددوستان جدید،الماس انداگر یڪ الماس بدس...

هر روزِ منبه ترنم عاشقانه های شورانگیز برای تو می گذرد دوستت...

پرم از تو مثل لذت یک جاده از نوازشهای نور خورشیدمثل هیاهوی ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط