از عشق حرف می زنیم و از عذاب ممتد فراق یار و سوختن بی وقف
از عشق حرف می زنیم و از عذاب ممتد فراق یار و سوختن بی وقفه و همزمان با تمام اطرافیان ممکن تیک می زنیم و دل و قلوه مبادله می کنیم ، وقیحانه و پنهانی ...
وارد رابطه می شویم، اما از همه مخفی
می کنیم ، مبادا بقیه بفهمند و گزینه های دیگرمان بسوزد ، بالاخره چند دوست بهتر از یک عشق است ...
کنار هم زندگی می کنیم اما با ساک های بسته ، آماده ی دل کندن و پریدن و رفتن به آشیانه ای دیگر، نورگیر تر و مُهیا تر ...
از رفاقت دم می زنیم و به سادگی و بی دلیل روح رفیقمان را ذبح می کنیم هر جا که خودش نیست و مجالش هست ...
در آغوش هم می خوابیم و به دیگری فکر
می کنیم. تنمان کنار کسی می خوابد و روحمان کنار کسی ...
از مسئولیتهای خودمان آشکارا می دزدیم و همزمان مصلح اجتماعی می شویم و تمام ابناء بشر را به کم کاری متهم می کنیم و نگران آیندگانیم ...
اسم هرزگی هایمان را می گذاریم نوگرایی ، مُدرنیسم ، آزادی ، روابط اجتماعی و باز از خودمان می پرسیم روزگار بدی شده ، نه ؟
نه دوست من ، من و تو بَدیم ...
وارد رابطه می شویم، اما از همه مخفی
می کنیم ، مبادا بقیه بفهمند و گزینه های دیگرمان بسوزد ، بالاخره چند دوست بهتر از یک عشق است ...
کنار هم زندگی می کنیم اما با ساک های بسته ، آماده ی دل کندن و پریدن و رفتن به آشیانه ای دیگر، نورگیر تر و مُهیا تر ...
از رفاقت دم می زنیم و به سادگی و بی دلیل روح رفیقمان را ذبح می کنیم هر جا که خودش نیست و مجالش هست ...
در آغوش هم می خوابیم و به دیگری فکر
می کنیم. تنمان کنار کسی می خوابد و روحمان کنار کسی ...
از مسئولیتهای خودمان آشکارا می دزدیم و همزمان مصلح اجتماعی می شویم و تمام ابناء بشر را به کم کاری متهم می کنیم و نگران آیندگانیم ...
اسم هرزگی هایمان را می گذاریم نوگرایی ، مُدرنیسم ، آزادی ، روابط اجتماعی و باز از خودمان می پرسیم روزگار بدی شده ، نه ؟
نه دوست من ، من و تو بَدیم ...
۱۳.۹k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.