فکر و ذکرمان شد کسب آبرو

فکر و ذکرمان شد کسب آبرو.
چه آبرویی ؟
مملکت رو تعطیل کنید.
دارلایتام دایر کنید درست تره .
مردم نان شب ندارند،
شراب از فرانسه می آید.
قحطی است، دوا نیست،
مرض بیداد می کند،
نفوس حق النفس می دهند.
باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم.
میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی.
سر بریدن از ختنه سهل تر .
ریخت مردم از آدمیزاد برگشته.
سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده.
چشم ها خمار از تراخم است.
چهره ها تکیده از تریاک.
خلق خدا به چه روز افتادند از تدبیر ما؛
دلال، فاحشه، لوطی، لـله، قاپ باز،
کف زن، رمال، معرکه گیر،
گدایی که خودش شغلی است.
ملیجک در گلدان نقره می شاشد.
چه انتطاری از این دودمان با آن
سرسلسله آخته ؟
حقیقتا ما تمدنی کهن داریم 🙋‍♀️
دیدگاه ها (۰)

خیال قشنگی ست؛شنیدن صدای خش خش برگ ها زیر پاهایمان...قدم زدن...

تو را دوست دارم چون نان و نمک ‌چون لبان گر گرفته از تب ‌که ...

برداشت آزاد اما من دوست دارم بگم ای کاش در زندگی یه چیزایی ا...

یه روز حتی اگر قلبت شکسته شد نگران نباش، بدن خودش رو ترمیم م...

مملکت رو تعطیل کنید دارالایتام دایر کنید، درست تره!مردم نان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط