زندگی من یه مردگی عجیب رو شروع کرده و تو فکرمیکردی میتون

زندگی من یه مردگی عجیب رو شروع کرده و تو فکرمیکردی، میتونی این مردگی رو شکست بدی من اون شب فهمیدم دستهای تو الزمه ی زندگی منن اما یا اون دستها برای پوشوندن غم من زیادی کوچیکن یا غم من بزرگتر از قلب پاک توئه "
کیم تهیونگ، ۲۹ فوریه‌ی ۱۹۹۱
دیدگاه ها (۱۱)

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی🕯که هنوز من نبودم که تو ...

گوش کننه گوش کنتعداد بارهای که تو صحبت کردی و من فقط یک گوشه...

‌••𝗜𝗧'𝗦 𝗡𝗢𝗧 𝗜𝗠𝗣𝗢𝗥𝗧𝗔𝗡𝗧           ᴡʜᴇᴛʜᴇʀ ʏᴏᴜ sᴛᴀʏ ᴏʀ ɴᴏᴛ

‌     ‌     𝗧𝗥𝗨𝗦𝗧 𝗜𝗦 𝗧𝗛𝗘 𝗠𝗜𝗦𝗧𝗔𝗞𝗘                      𝗪𝗘 𝗔𝗟𝗟...

در سال ¹⁹⁹² میلادی، بانویی بود که بین تمام ستاره‌های آسمون ...

part21

ادامه پارت ۶یه لحظه به صورتم نگاه کرد، انگار داشت توی روح من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط