بهش گفتم میترسم یه روز بیاد حضورت رو احساس نکنم گفت

بهش گفتم میترسم یه روزي بیاد ك حضورت رو احساس نکنم . گفت من ك جایی نمیرم همیشه هستم . چشماش هیچوقت دروغگو‌هاي خوبی نبودن ! بهشون خیره شدم و گفتم : بودن داریم تا بودن . میشه کیلومترها از هم دور بود ، میشه روزها و ماه‌‌ها همدیگه رو ندید اما به یاد هم بود و به اندازه‌ي هزار سال از هم خاطره داشت دقیقا مثل ما ولي من میترسم این روزارو یادت بره ‌‌ك بعدش سکوت کرد . دستشو گرفتمو گفتم بیا يه قولي بهم بده ؛ قول بده با من یا بي ‌من ، هر جاي دنیا ك نفس کشیدی منو از یاد نبري باشه ؟! من فوبیاي فراموش شدن دارم:)
دیدگاه ها (۲۰)

فکر میکردم تموم میشه اگه یه مدت طولانی گریه کنم غصه بخورم ، ...

"ديگه حالم ازت بهم ميخوره"داشت گریه میکرد ، اما دروغ ميگفت:)

‌تا حالا به صدای گریه هات تو وویس گوش کردی؟‌حس عجیبی داره،حس...

میگم من به کسی که از ته دل خواستمش نرسیدم، ولی بعد از اون به...

بهش گفتم :می‌ترسمـ . . .می‌ترسمـ یه روزی بیادڪه حضورت رو احس...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۷۵ تند و لرزون گوشیمو برداشتم...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۱۰پردرد و عصبي گفتم الا : جوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط