پارت۸

قبل خوندن لایک کن ممنونم
م:«خمیازه کشیدن»
ا:دیدی گفتم بیا بریم بخابیم
م:باش«با صدا ی خواب آلود»
ا:رفتیم تو اتاقم.بیا تخت دو نفرست
م:باشهو بعد روی تخت خوابیدم
ا:رفتم پیشش روی تخت خوابیدم
م:ادرین پیشم خوابیدکه چشام گرم شد و خوابم برد
ا:دیدم خوابش برده بدون اینکه بفهمه پیشونیش رو بوس کردم و خوابیدم
ام رفتم تو اتاق ادرین ببینم دارن چیکار می کنن. وقتی رسیدم خشکم زده بود. رو به روی هم خوابشون برده بود. خدایا خیلی کیوت بودن.سریع رفتم پیش گابریل.گابریل
گ:چیه
ام بیا اینجارو ببین
گ:باشه رفتم با این صحنه مواجه شدم«همونی که بالا گفتم حوصله نوشتن ندارم»اروم به امیلی اشاره کردم بیاد بیرون .اومدیم بیرون.
ام:ببین چه نازن.بهم میان دیگه«اخ حرف دلم رو زد»
گ:نمی دونم.من هنوز به مرینت اعتماد ندارم«ضد حال😒»
ام:بس کن گابی
گ:تازه از نظر من دختر شهردار«منظورش شهردار شهر نیویرکه »بیشتر بهش میاد«بعدا می فهمید کیه کلویی نیست»
لایک کن دیگه ممنون
دیدگاه ها (۲)

کلاژ خودمه واصکی نریدممنون🚫

ادیت خودم کپی ممنوع😡

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط