رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۹۱
ارسلان، به اون شیر دادی نوبت منه
دیانا، من که فعلا قهرم بیا عزیزم مامان قربونت برم سینمو درآوردم گذاشتم تو دهنش ارسلان یه جوری نگاه میکرد نگاهش هی خمار تر میشد
ارسلان، دلم برای طمع لباش بغلش تنش کلا همچیش تنگ شده بود اونا که اول آخر ماله منه
دیانا، فعلا که قهرم به ارغوان شیر دادم رفتم تو اتاق خودمو ارسلان دراز کشید که
ارسلان، رفتم تو اتاق خودمون پشتشو کرد بهم عه چرا اینجوری میکنی
دیانا، با صدای بغضی گفتم نکنه دوباره برای نیازت برگشتی میخوای دوباره حاملم کنی بری من بمونم با دوتا بچه
ارسلان، فدای اون صدای بغضیت بشم دور سرت بگردم قول میدمدیگه از پیشت حتی یه ثانیه هم تکون نخورم
دیانا، خوابم میاد قهرم
ارسلان، چرا
دیانا، تا الان من کوچولوت بودم حالا شد ارغوان
ارسلان، خوب اونم دخترمه
دیانا، باشه بالاخره
ارسلان، چرا حسودی میکنی خوبه بچه خودته
دیانا، این همه وقت نبودی حالام که اومدی اینجوری میکنی باشه منم میدونم چیکار کنم
ارسلان، چیشده قشنگم
دیانا، هیچیم نیست
ارسلان، از روش غل خوردم رفتم اونورش صورتش جلوی صورتم بود دستمو گذاشتم دوطرف صورتش هر کاری دوست داری با هام بکن
دیانا، لبمو گذاشتم رو لبش آروم میخوردم هر مک که میزدم از دلتنگیم اندازه سر سوزن کم میشد دیگه نفس نداشتم ولش کردم
ارسلان، چرا ول کردی داشتم لذت میبردم
دیانا، نفس کم آوردم دوباره نفس گرفتم باز لبشو به دندون کشیدم
پارت ۹۱
ارسلان، به اون شیر دادی نوبت منه
دیانا، من که فعلا قهرم بیا عزیزم مامان قربونت برم سینمو درآوردم گذاشتم تو دهنش ارسلان یه جوری نگاه میکرد نگاهش هی خمار تر میشد
ارسلان، دلم برای طمع لباش بغلش تنش کلا همچیش تنگ شده بود اونا که اول آخر ماله منه
دیانا، فعلا که قهرم به ارغوان شیر دادم رفتم تو اتاق خودمو ارسلان دراز کشید که
ارسلان، رفتم تو اتاق خودمون پشتشو کرد بهم عه چرا اینجوری میکنی
دیانا، با صدای بغضی گفتم نکنه دوباره برای نیازت برگشتی میخوای دوباره حاملم کنی بری من بمونم با دوتا بچه
ارسلان، فدای اون صدای بغضیت بشم دور سرت بگردم قول میدمدیگه از پیشت حتی یه ثانیه هم تکون نخورم
دیانا، خوابم میاد قهرم
ارسلان، چرا
دیانا، تا الان من کوچولوت بودم حالا شد ارغوان
ارسلان، خوب اونم دخترمه
دیانا، باشه بالاخره
ارسلان، چرا حسودی میکنی خوبه بچه خودته
دیانا، این همه وقت نبودی حالام که اومدی اینجوری میکنی باشه منم میدونم چیکار کنم
ارسلان، چیشده قشنگم
دیانا، هیچیم نیست
ارسلان، از روش غل خوردم رفتم اونورش صورتش جلوی صورتم بود دستمو گذاشتم دوطرف صورتش هر کاری دوست داری با هام بکن
دیانا، لبمو گذاشتم رو لبش آروم میخوردم هر مک که میزدم از دلتنگیم اندازه سر سوزن کم میشد دیگه نفس نداشتم ولش کردم
ارسلان، چرا ول کردی داشتم لذت میبردم
دیانا، نفس کم آوردم دوباره نفس گرفتم باز لبشو به دندون کشیدم
۶.۵k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.