استوری عاشقانه تنگنا
دلم از خیلی روزا با کسی نیست
تو دلم فریاد و فریاد رسی نیست
شدم اون هرزه گیاهی که گلاش
پر پر دستای خار و خسی نیست
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریاد رسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست
بارون از ابرا سبک تر می پره
هر کسی سر به سوی خودش داره
مث لاک پشت تو خودم قایم شدم
دیگه هیچ کس دلمو نمی بره
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریاد رسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست
ماهی از پاشوره بیرون افتاده
شاپرکها پراشون زخمی شده
نکنه تو گله ی بره هامون
گذره گرگ بیابون افتاده
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریاد رسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست
دلم از خیلی روزا با کسی نیست
#فریدون_فروغی
«تو از من جدا نشدی، من عضوی از وجود تو بودم که قطعاش کردی، تکه تکهاش کردی، تقسیماش کردی و تکه بزرگتر را برداشتی و با خود بردی. هرکجا که میخواهی برو؛ به هرکجا که میخواهی فرار کن؛ هرقدر میخواهی به دوردستها برو؛ نمیتوانی من را از تکهای که با خود بردهای جدا کنی.»
نامه از عزیز نسین به مرال چلن
برگردان داوود وفایی
تو دلم فریاد و فریاد رسی نیست
شدم اون هرزه گیاهی که گلاش
پر پر دستای خار و خسی نیست
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریاد رسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست
بارون از ابرا سبک تر می پره
هر کسی سر به سوی خودش داره
مث لاک پشت تو خودم قایم شدم
دیگه هیچ کس دلمو نمی بره
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریاد رسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست
ماهی از پاشوره بیرون افتاده
شاپرکها پراشون زخمی شده
نکنه تو گله ی بره هامون
گذره گرگ بیابون افتاده
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریاد رسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست
دلم از خیلی روزا با کسی نیست
#فریدون_فروغی
«تو از من جدا نشدی، من عضوی از وجود تو بودم که قطعاش کردی، تکه تکهاش کردی، تقسیماش کردی و تکه بزرگتر را برداشتی و با خود بردی. هرکجا که میخواهی برو؛ به هرکجا که میخواهی فرار کن؛ هرقدر میخواهی به دوردستها برو؛ نمیتوانی من را از تکهای که با خود بردهای جدا کنی.»
نامه از عزیز نسین به مرال چلن
برگردان داوود وفایی
۲.۲k
۲۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.