روزی مرگ به سراغ مردی رفت و گفت:
روزی مرگ به سراغ مردی رفت و گفت:
امروز آخرین روز توست
مرد : اما من آماده نیستم
مرگ: امروز اسم تو اولین نفر در
لیست من است
مرد : پس بیا بشین تا قبل از رفتن
با هم قهوه ای بخوریم
مرگ:حتما"
مرد به مرگ قهوه داد و درقهوه
او چند قرص خواب ریخت
مرگ قهوه را خورد و به خواب
عمیقی فرو رفت
مرد لیست را برداشت و اسم
خودش را از اول لیست حذف کرد
و در آخر لیست قرار داد
هنگامی که مرگ بیدار شد گفت :
تو امروز با من خیلی مهربان بودی
برای جبران مهربانی تو
امروز کارم را از آخر لیست
شروع می کنم !
بعضی از چیزها در سرنوشت تو
نوشته شده اند
مهم نیست چقدر سخت برای
تغییر آنها تلاش کنی
هرگز تغییر نخواهند کرد
کلاغ و طوطی هر دو زشت
آفریده شدند
طوطی اعتراض کرد و زیبا شد
اما کلاغ راضی بود به رضای خدا
امروز طوطی در قفس است و
کلاغ آزاد ...
پشت هر حادثه ای حکمتی است
که شاید هرگز متوجه نشوی!
هرگز به خدا نگو چرا !
امروز آخرین روز توست
مرد : اما من آماده نیستم
مرگ: امروز اسم تو اولین نفر در
لیست من است
مرد : پس بیا بشین تا قبل از رفتن
با هم قهوه ای بخوریم
مرگ:حتما"
مرد به مرگ قهوه داد و درقهوه
او چند قرص خواب ریخت
مرگ قهوه را خورد و به خواب
عمیقی فرو رفت
مرد لیست را برداشت و اسم
خودش را از اول لیست حذف کرد
و در آخر لیست قرار داد
هنگامی که مرگ بیدار شد گفت :
تو امروز با من خیلی مهربان بودی
برای جبران مهربانی تو
امروز کارم را از آخر لیست
شروع می کنم !
بعضی از چیزها در سرنوشت تو
نوشته شده اند
مهم نیست چقدر سخت برای
تغییر آنها تلاش کنی
هرگز تغییر نخواهند کرد
کلاغ و طوطی هر دو زشت
آفریده شدند
طوطی اعتراض کرد و زیبا شد
اما کلاغ راضی بود به رضای خدا
امروز طوطی در قفس است و
کلاغ آزاد ...
پشت هر حادثه ای حکمتی است
که شاید هرگز متوجه نشوی!
هرگز به خدا نگو چرا !
۸.۹k
۰۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.