روز دیگر زیر پا نبودنت

روزے دیگر زیر پـاے نبودنت،
ورق خورد..
اڪنون ، چهرہ ے شب را ،
در آغوش بڪش اے عشـق...
تا بدانـے،،
چـہ آهـے مے ڪشم از دور ...
دیدگاه ها (۰)

حوالی دلت، در کنجی آرامجایی برای خستگی‌هایم خالی کنبرای رسید...

امــشــب دلــم مــے خــواهد بــے خــیــال تــریــن آدمــِ رو...

لبخند بزن تاعادت کنی به خندیدن دنیا انقدر هم که فکر میکنی جد...

‌هر چیـزےڪه از ظرفـش سر برودبه هـدر رفـتهمی‌خواهـد آب باشـدی...

عشـق تحقیر شده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌︵...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط