کجاست آن زهر عزیز؟
کجاست آن زهر عزیز؟
که نئشه اش همیشگی ست
بس ک شدم نئشه ...
و باز شدم خمار خسته ام
محبس خویشتن منم
از این حصار خسته ام
من همه تن انلحقم
کجاست دار خسته ام
در همه جای این زمین
هم نفسم کسی نبود
زمین ديار غربت است
از این دیار خسته ام
به گرد خويش گشته ام
سوار این چرخ و فلک
بس است تکرار ملال
ز روزگار خسته ام
همیشه من دویده ام
به سوی مسلخ غبار
از اینکه گم نمی شوم
در این غبار خسته ام
قمار بی برنده ایست
قمار تلخ زندگی
چه برده و چه باخته
از این قمار خسته ام
که نئشه اش همیشگی ست
بس ک شدم نئشه ...
و باز شدم خمار خسته ام
محبس خویشتن منم
از این حصار خسته ام
من همه تن انلحقم
کجاست دار خسته ام
در همه جای این زمین
هم نفسم کسی نبود
زمین ديار غربت است
از این دیار خسته ام
به گرد خويش گشته ام
سوار این چرخ و فلک
بس است تکرار ملال
ز روزگار خسته ام
همیشه من دویده ام
به سوی مسلخ غبار
از اینکه گم نمی شوم
در این غبار خسته ام
قمار بی برنده ایست
قمار تلخ زندگی
چه برده و چه باخته
از این قمار خسته ام
۲.۵k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.