آغوش خدا ...
آغوش خدا ...
به خدا بسپاری حل می شود ،
خودم دیدهام وقتی که از همه
بریده بودم، بی هیچ چشمداشتی
هوایم را داشت .
در سکوت و آرامش،
کار خودش را می کرد و
نتیجه رانشانم می داد که
یعنی ببین ،تو تنها نیستی .
خودم دیدم وقتی همه گفتند
این آخر خط است.،
با اشاره میفهماند که
به دلت بد راه نده ،
تا من نخواهم هیچ آخری، آخر نیست.
خودم دیدم وقتی داشتم زمین
میخوردم دستان مرا محکم گرفت
و بالا کشید .
اوست
از پدر پناه دهندهتر و از مادر مهربانتر
اوست از هر کسی تواناتر .
من کارم را به خدا سپردهام و او هرگز
بنده اش را ناامید نمی کند .
سکوت کن ،
نفس عمیق بکش ،
چشمانت را ببند
دلت را به خودش بسپار ،
درآغوشش آرام بگیر...
قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ...
به خدا بسپاری حل می شود ،
خودم دیدهام وقتی که از همه
بریده بودم، بی هیچ چشمداشتی
هوایم را داشت .
در سکوت و آرامش،
کار خودش را می کرد و
نتیجه رانشانم می داد که
یعنی ببین ،تو تنها نیستی .
خودم دیدم وقتی همه گفتند
این آخر خط است.،
با اشاره میفهماند که
به دلت بد راه نده ،
تا من نخواهم هیچ آخری، آخر نیست.
خودم دیدم وقتی داشتم زمین
میخوردم دستان مرا محکم گرفت
و بالا کشید .
اوست
از پدر پناه دهندهتر و از مادر مهربانتر
اوست از هر کسی تواناتر .
من کارم را به خدا سپردهام و او هرگز
بنده اش را ناامید نمی کند .
سکوت کن ،
نفس عمیق بکش ،
چشمانت را ببند
دلت را به خودش بسپار ،
درآغوشش آرام بگیر...
قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ...
۴.۰k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.