Fatima

Fatima💛
این روزها ...
دلم زود می گیرد ، زود می شکند ...
گاهی هوس می کنم همان بچه ای باشم؛
که وقتی آزارش دادند ؛
چادر مادرش را باز می کرد
و پشتِ توریِ امن و آرامش ، پناه می گرفت...
انگار همه چیز تمام شده بود
انگار دیگر کسی با او کاری نداشت
انگار فرمانِ آتش بس داده بودند ...
من این روزها
برای بی کسی ام آغوشی ندارم
به قدری از دنیا ترسیده ام
که هیچ گوشه ای برایِ دلم امن نیست !
مرا...
به کودکی ام برگردانید ...
جایی که امن ترین سرپناهِ جهان؛
چادرِ مادرم بود !
دیدگاه ها (۱۴)

Fatima&Hosein🧿دلبَر! دل بُریدم از همه به خاطرتخاطرات دلخواهم...

Fatima&Hosein🧿یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح. ه...

Fatima&hosein💛دوست داشتن اگر دوست داشتن باشهبرمیگردی بهش میگ...

Fatima&Hosein✔💭شب های بهاری قشنگنقشنگیش برابره با یه لحظه خن...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط