پارت ۲۱
پارت ۲۱
خودم ویو 😐
ا.ت به راه افتاد
از خونه گذشت و به جنگل رسید
جنگل ساکت ساکت بود
اروم اروم راه میرفت
بعد چند مین تقریبا وسط جنگل بود
بدون سرو و صلا راه میرفت که
صدایی به گوشش خورد
صدای مار ؟!
یه مار افعی بزرگ دقیقا روی کفشای
ا.ت قرار داشت
ا.ت که تلاش میکرد صدای ازش در نیاد دستشو محکم روی لبش
گذاشت و چشماش رو بست
تکون نمیخورد چون میدونس اگه کوچکترین گکونی بخوره مار نیشش میزنه
* برای نجات از دست مار نباید تکون بخوری اگا تکون نخوری فک میکنن درختی
چیزی هستی و کاری باهات ندارن حتی اگه بدونن انسانی اما اگه تکون بخوری
احساس خطر میکنن و بهتون حمله میکنن میقولنتون🤤😔*
مار به ارومی داشت رد میشد
اما ا.ت دیگه تحمل نداشت
پای سمت چپش رو تکون داد دقیقا
جایی که مار داشت از روش رد میشد ، جیغی کشید و به سرعت فرار کرد
از مار نمیترسید اما این یکی خیلی بزرگ بود
بعد چند مین وایساد درسته مار ا.ت و به چپش هم حساب نکرد
چه برسه بخواد نیشش بزنه
ا.ت به جلو برگشت که با دیدن دو چشم طلایی که رو به روش بود
و داشت بهش نگاه میکرد مث یخ سرد شد
ترسیده بود چون یه جکوار جلوش وایساده بود
جکوار کمی تکون خورد و رفت سمت یه درخت
ا.ت هم اروم اروم از بغل جکوار رد شد
جیغ میزد و فرار میکرد
* مثلا ( ؟ ) بهش گفته بود صدات در نیاد *
جکوار هم دنبالش کرد
بعد چند مین دویدن جکوار بهش رسید
اما تا میخواست حمله کنه با صدای بوق ماشین فرار کرد
یه پورش مشکی بود ...
اگه گفتید قراره چی بشه ؟
تو ماشین کی بود ؟
خودمم نمیدونم😔🤭
خودم ویو 😐
ا.ت به راه افتاد
از خونه گذشت و به جنگل رسید
جنگل ساکت ساکت بود
اروم اروم راه میرفت
بعد چند مین تقریبا وسط جنگل بود
بدون سرو و صلا راه میرفت که
صدایی به گوشش خورد
صدای مار ؟!
یه مار افعی بزرگ دقیقا روی کفشای
ا.ت قرار داشت
ا.ت که تلاش میکرد صدای ازش در نیاد دستشو محکم روی لبش
گذاشت و چشماش رو بست
تکون نمیخورد چون میدونس اگه کوچکترین گکونی بخوره مار نیشش میزنه
* برای نجات از دست مار نباید تکون بخوری اگا تکون نخوری فک میکنن درختی
چیزی هستی و کاری باهات ندارن حتی اگه بدونن انسانی اما اگه تکون بخوری
احساس خطر میکنن و بهتون حمله میکنن میقولنتون🤤😔*
مار به ارومی داشت رد میشد
اما ا.ت دیگه تحمل نداشت
پای سمت چپش رو تکون داد دقیقا
جایی که مار داشت از روش رد میشد ، جیغی کشید و به سرعت فرار کرد
از مار نمیترسید اما این یکی خیلی بزرگ بود
بعد چند مین وایساد درسته مار ا.ت و به چپش هم حساب نکرد
چه برسه بخواد نیشش بزنه
ا.ت به جلو برگشت که با دیدن دو چشم طلایی که رو به روش بود
و داشت بهش نگاه میکرد مث یخ سرد شد
ترسیده بود چون یه جکوار جلوش وایساده بود
جکوار کمی تکون خورد و رفت سمت یه درخت
ا.ت هم اروم اروم از بغل جکوار رد شد
جیغ میزد و فرار میکرد
* مثلا ( ؟ ) بهش گفته بود صدات در نیاد *
جکوار هم دنبالش کرد
بعد چند مین دویدن جکوار بهش رسید
اما تا میخواست حمله کنه با صدای بوق ماشین فرار کرد
یه پورش مشکی بود ...
اگه گفتید قراره چی بشه ؟
تو ماشین کی بود ؟
خودمم نمیدونم😔🤭
۱۰.۱k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.