آلبر کامو در افسانه سیزیف بر این باور است که “شکاف عمیقی
آلبر کامو در افسانه سیزیف بر این باور است که “شکاف عمیقی وجود دارد بین آرزوهای انسان و تلاشهایی که برای رسیدن به آن آرزوها انجام میدهد.“
انسان دست خودش نیست، رویا میپرورد و لزوما هرچقدر خودش را به آب و آتش بزند به تمامیت رویاهایش نمیرسد. در آن شکاف که الزاماً با تلاش آدمی پر نمیشود.... در آن شکاف که رویاهایی دست نخورده و نرسیده و کال باقی میمانند، تمامی دردها و ملالهای یک انسان نهفته است.
شکافی که مملو از نرسیدنها و شکستها و خیرگیهای انسان به آرزوهای ممتد و مدامش هستند و روزی میرسد که انسان میپذیرد، بعضی از آرزوها قرار است در شکوه یک رویا باقی بماند، نه برای آنکه انسان از تلاش دست کشیده، نه...
بعضی از آرزوها باید آرزو بمانند و انسان تنها خودش میداند که چرا دست از خیرگی به آن بر نمیدارد...
اگر به من باشد، من در تمام عمرم به بافتن رویا مشغولم، بیآنکه حریص رسیدن به آن باشم. رویا با تمام جزئیاتش، شکوه تخیل یک انسان است و تخیل تنها چیزیست که تقدیر، قدرت ستاندن آن را از انسان ندارد...
انسان دست خودش نیست، رویا میپرورد و لزوما هرچقدر خودش را به آب و آتش بزند به تمامیت رویاهایش نمیرسد. در آن شکاف که الزاماً با تلاش آدمی پر نمیشود.... در آن شکاف که رویاهایی دست نخورده و نرسیده و کال باقی میمانند، تمامی دردها و ملالهای یک انسان نهفته است.
شکافی که مملو از نرسیدنها و شکستها و خیرگیهای انسان به آرزوهای ممتد و مدامش هستند و روزی میرسد که انسان میپذیرد، بعضی از آرزوها قرار است در شکوه یک رویا باقی بماند، نه برای آنکه انسان از تلاش دست کشیده، نه...
بعضی از آرزوها باید آرزو بمانند و انسان تنها خودش میداند که چرا دست از خیرگی به آن بر نمیدارد...
اگر به من باشد، من در تمام عمرم به بافتن رویا مشغولم، بیآنکه حریص رسیدن به آن باشم. رویا با تمام جزئیاتش، شکوه تخیل یک انسان است و تخیل تنها چیزیست که تقدیر، قدرت ستاندن آن را از انسان ندارد...
۶۸۹
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.