- کافکا، بیرون چه می بینی؟
- کافکا، بیرون چه میبینی؟
+ درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم؛ و چند پرنده روی شاخههای درخت.
- هیچچیز غیرعادی نیست، درست؟
+ درست است.
- ولی اگر میدانستی فردا صبح، دیگر نمیتوانی اینها را ببینی، همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟...
- پُر [ قطره قطره میچکد بر زمین ]
+ درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم؛ و چند پرنده روی شاخههای درخت.
- هیچچیز غیرعادی نیست، درست؟
+ درست است.
- ولی اگر میدانستی فردا صبح، دیگر نمیتوانی اینها را ببینی، همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟...
- پُر [ قطره قطره میچکد بر زمین ]
۲۴.۵k
۱۸ شهریور ۱۴۰۱