ددی خشن
ددی خشن
پارت: ۱۵
م.ه: تو به دختر من تجاوز کردی پسره ی عوضییی
کوک: داره دروغ میگه من حتی به این دستم نزدم یامسوک خودش میدونه
یامسوک: کوک هیچکاری نکرده اتفاقا من خودم دیدم تو ابمیوه ی کوک تحریک کننده ریخت اما من ابمیوه رو عوض کردم
م.ه: من این چیزا حالیم نیست مجبوری هانت رو عقد کنی تا آبرمون نره
کوک: من همچین کاری نمیکنم
م.ه: اما مجبوری امروز پا میشید میرید همه چیو اماده میکنید فردا هم عقد میکنین
کوک: من زن دارم
م.ه: مهم نیست مهم آبروی ماست هانا توام که حالت خوب شده پا میشی میری با کوک لباس و این چیا انتخاب کنین
هانا: چشم
یامسوک ویو
انگار از خداش بود که با کوک ازدواج کنه
پس نقشش این بود یجور خودشو به کوک بچسبونه
اما من زنشم نمیزارم همچین کاری کنه
نمیزارم این ازدواج سر بگیره حتی
اگر کشتمشم نمیزارم این ازدواج سر بگیره
پارت: ۱۵
م.ه: تو به دختر من تجاوز کردی پسره ی عوضییی
کوک: داره دروغ میگه من حتی به این دستم نزدم یامسوک خودش میدونه
یامسوک: کوک هیچکاری نکرده اتفاقا من خودم دیدم تو ابمیوه ی کوک تحریک کننده ریخت اما من ابمیوه رو عوض کردم
م.ه: من این چیزا حالیم نیست مجبوری هانت رو عقد کنی تا آبرمون نره
کوک: من همچین کاری نمیکنم
م.ه: اما مجبوری امروز پا میشید میرید همه چیو اماده میکنید فردا هم عقد میکنین
کوک: من زن دارم
م.ه: مهم نیست مهم آبروی ماست هانا توام که حالت خوب شده پا میشی میری با کوک لباس و این چیا انتخاب کنین
هانا: چشم
یامسوک ویو
انگار از خداش بود که با کوک ازدواج کنه
پس نقشش این بود یجور خودشو به کوک بچسبونه
اما من زنشم نمیزارم همچین کاری کنه
نمیزارم این ازدواج سر بگیره حتی
اگر کشتمشم نمیزارم این ازدواج سر بگیره
۴.۸k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.