در دل شب عشق را ول کردم
در دل شب، عشق را ول کردم
با یاد تو، هر لحظه را پُر کردم
دستهایت را از دلم رها کردم
تا در سکوت، بغض را بشکنم و بروم
چشمهای تو، دریایی از راز بود
اما من در این دریا، غرق و بینوا بود
رها شدم از زنجیرهای دلتنگی
تا بیابم آرامش در این بیسرانجامی
عشق را ول کردم، اما نه به آسانی
چون یاد تو، هنوز در دل میزند زنگی
با هر قدم، دورتر میشوم از تو
اما یاد تو، همیشه در دلم زنده است و با من است
رها شدم، اما این دل هنوز درگیر
با خاطراتی که در ذهنم، همیشه میچرخند
عشق را ول کردم، اما نمیتوانم فراموش
چرا که تو، همیشه در قلبم خواهی ماند، بینهایت و بیپایان.
م..من عاشقت بودم، چرا؟!
با یاد تو، هر لحظه را پُر کردم
دستهایت را از دلم رها کردم
تا در سکوت، بغض را بشکنم و بروم
چشمهای تو، دریایی از راز بود
اما من در این دریا، غرق و بینوا بود
رها شدم از زنجیرهای دلتنگی
تا بیابم آرامش در این بیسرانجامی
عشق را ول کردم، اما نه به آسانی
چون یاد تو، هنوز در دل میزند زنگی
با هر قدم، دورتر میشوم از تو
اما یاد تو، همیشه در دلم زنده است و با من است
رها شدم، اما این دل هنوز درگیر
با خاطراتی که در ذهنم، همیشه میچرخند
عشق را ول کردم، اما نمیتوانم فراموش
چرا که تو، همیشه در قلبم خواهی ماند، بینهایت و بیپایان.
م..من عاشقت بودم، چرا؟!
- ۱.۰k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط