در دل شب مهتاب بر روی درختان میتابد و سایهها را به رقص

در دل شب، مهتاب بر روی درختان می‌تابد و سایه‌ها را به رقص در می‌آورد. صدای وزش باد و نغمه‌های پرندگان هم‌نشین سکوت‌اند. در این میان دختری خسته و تنها نشسته،خودش را از بقیه جدا کرده و دور افتاده است. سرش را پایین گرفته و به پاهایش نگاه می‌کند،قلبش درد دارد انقدر زیاد که میخواهد از سینه‌اش بیرون بکشدش. دیگر تحمل آن همه درد را ندارد پس زیر پتو می‌رود و اجازه می‌دهد بقیه فکرکنند حالش خوب است !
دیدگاه ها (۹۱۰)

سلام ، بیدارید؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط