زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم

زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم
همه تغییر دمی بود و نمیدانستیم
حسرت رد شدن ثانیه های کوچک
فرصت محترمی بود و نمی دانستیم
عمر ماجمله به سر رفت و
به قول سهراب
آب در یک قدمی بود نمیدانستیم..

#گل_گلدار
#ܭُنج‌‌ِخیـاܠ
دیدگاه ها (۰)

سهمم‌از وصل تو‌کم نیست,همین‌دیشب بودروی  یک  کاغذ ِ تر ، بوس...

اگر چه‌ خواب‌ نیاید به‌ چشمِ کم سویم🌸ولی بخاطرِ تو، شب بخیر ...

چیست باز این زود رفتن یا چنین دیر آمدنبعد عمری کامدی بنشین ز...

عذاب است این جهان بی تو مبادا یک زمان بی تو#گل_گلدار❀#ܭُنج‌‌...

الماس من پارت ۴۱باشد تا آخر عمرش محافظت آنها را به عهده میگی...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط