در حال داد زدن سرش بود ...
در حال داد زدن سرش بود ...
میگفت این چه نمرههایی که داری؟
خجالت نمیکشی؟
تومایه سراَفکَندگی خانواده ایی !
ایکاش بدنیا نمیومدی هیچ وقت ..
ایکاش توی اون تصادف میمردی .
از همون اولشم برامون بی ارزش بودی !
بابیتوجهی بهش وارد اتاقش شد
هدفون رو گذاشت روی گوشش
و آهنگ رو پلی کرد
که ناگهان در باشدت زیاد باز شد ..
شروع کرد دوباره به سرکوفت زدن
ذرهایی امید نمیداد ...
و دوباره از اتاقش رفت بیرون .
بیاختیار اشک هایش جاری شد ..
خسته شده بود ...
از خانه رفت بیرون، حتی ازش هم
نپرسیدن که کجا میرود !
با بدو بدو کردن از خیابان ها رد میشد
که ناگهان ماشینی به او زد
و آخرین صدایی که شنید صدای
آمبولانس بود و سپس سیاهی مطلق🖤.
میگفت این چه نمرههایی که داری؟
خجالت نمیکشی؟
تومایه سراَفکَندگی خانواده ایی !
ایکاش بدنیا نمیومدی هیچ وقت ..
ایکاش توی اون تصادف میمردی .
از همون اولشم برامون بی ارزش بودی !
بابیتوجهی بهش وارد اتاقش شد
هدفون رو گذاشت روی گوشش
و آهنگ رو پلی کرد
که ناگهان در باشدت زیاد باز شد ..
شروع کرد دوباره به سرکوفت زدن
ذرهایی امید نمیداد ...
و دوباره از اتاقش رفت بیرون .
بیاختیار اشک هایش جاری شد ..
خسته شده بود ...
از خانه رفت بیرون، حتی ازش هم
نپرسیدن که کجا میرود !
با بدو بدو کردن از خیابان ها رد میشد
که ناگهان ماشینی به او زد
و آخرین صدایی که شنید صدای
آمبولانس بود و سپس سیاهی مطلق🖤.
۲.۷k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.