🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
در ڪـوچه باغ ،
« #عشـღـق »
میرفت و با صداے حزینش میخواند :
ڪَـاهی ڪَر
از ملالِ محبت برانمت دورے چنان مڪـن
ڪـه به شیون بخوانمت....
پیوندِ جان
جداشدنی نیست ماه من...
تن نیستی ڪـه جان دهم و وارهانمت...!!
در ڪـوچه باغ ،
« #عشـღـق »
میرفت و با صداے حزینش میخواند :
ڪَـاهی ڪَر
از ملالِ محبت برانمت دورے چنان مڪـن
ڪـه به شیون بخوانمت....
پیوندِ جان
جداشدنی نیست ماه من...
تن نیستی ڪـه جان دهم و وارهانمت...!!
۸.۴k
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.