هیچی

هیچی؟!
اونقدر نوشتم که دستام درد کرد....
دیدگاه ها (۰)

اوهومم....

اوممم....

و دیگه هیچوقت نخواهم بود...

روزی که مثل بقیه به تخمم نیستی...

حالم...خوبه فقط که افتادن روی تخت بیمارستانه دستام فقط کبود ...

طوفان متوقف می‌شه،شب می‌گذره،درد و رنج محو می‌شه،و امید هیچ‌...

هیچی خواستم بگم به تخمشونم نیس حالت خوبه یا نه به تخمت نباشه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط