بار اول تان نیست....
میگویند
زمان زندگی حضرت مجتبی (علیه السلام )ایادی معاویه ایشان را محاصره کردندبه تحقیر وتوهین
هرکسی چیزی گفت به خنده و استهزا به او و پدرش حضرت امیر المومنین علیه السلام !
تا اینکه
حتی نوجوانی از آن گروه خود را ازاهانت به حضرت بی نصیب نگذاشت!
حضرت مجتبی علیه السلام با وقار و آرامش پاسخ همه را داد
تا رسید به آن نوجوان اهانت کننده،
وفرمود:
تو کوچکتر از آن هستی که به پدرم اهانت کنی...
مَثَل تو مثل آن گنجشک است که روی شاخه ی درخت تنومندی نشست ،انگاه که میخواست برخیزد به درخت گفت :
محکم باش که من میخواهم از روی شاخه ی تو پرواز کنم !
درخت گفت:
من نشستن تورا احساس نکردم که حالا از پریدن تو تکان بخورم...
زمان زندگی حضرت مجتبی (علیه السلام )ایادی معاویه ایشان را محاصره کردندبه تحقیر وتوهین
هرکسی چیزی گفت به خنده و استهزا به او و پدرش حضرت امیر المومنین علیه السلام !
تا اینکه
حتی نوجوانی از آن گروه خود را ازاهانت به حضرت بی نصیب نگذاشت!
حضرت مجتبی علیه السلام با وقار و آرامش پاسخ همه را داد
تا رسید به آن نوجوان اهانت کننده،
وفرمود:
تو کوچکتر از آن هستی که به پدرم اهانت کنی...
مَثَل تو مثل آن گنجشک است که روی شاخه ی درخت تنومندی نشست ،انگاه که میخواست برخیزد به درخت گفت :
محکم باش که من میخواهم از روی شاخه ی تو پرواز کنم !
درخت گفت:
من نشستن تورا احساس نکردم که حالا از پریدن تو تکان بخورم...
- ۵۹۴
- ۱۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط