من یه دختر قرتی بودم که عاشق روحانی محل شدم♥️🥰
اسمم هدی ست تو خونواده غیر مذهبی بزرگ شدم در حدی که اصلا محرم و نامحرم برام مهم نبود و با آرایش غلیظ و مانتو کوتاه تا سر کوچه میرفتم..!!🙄
مسجد محله نزدیک خونمون بود، چند باری اتفاقی روحانی جدیدو از دور دیده بودم ولی خیلی دلم میخواست باهاش آشنا بشم چون دختر همسایه خیلی با آب و تاب تعریف میکرد و میگفت مجرده و خیلی جوون خوشگل و خوشتیپیه..!
یه روز وسط ظهر به بهانه الکی وارد کتابخونه مسجد شدم که هیشکی نبود روحانی جوون هم مشغول بود، شیطون گولم زد، بهش نزدیک شدمو ...
🔥😰🥶👇
زندگینامه_واقعی_اعضا👆🔥
با کاری که کردم ناچار شدم ...🤦🏻♀
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.