𝑀𝓎 𝒷𝓁𝑜𝑜𝒹𝓎 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶
𝑀𝓎 𝒷𝓁𝑜𝑜𝒹𝓎 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶
p⁴
مینسو ویو
به سمت در رفتم و درو باز کردم پسر خوبی بود بهم کمک کرد تا بهتر شم به سمت اتاقم رفتم و درو باز کردم بعد رفتم تو یادم افتاد که باید عمارت و تمیز کنم پوفی کشیدم که قطره اشکی از چشمام چکید لعنت بهش ساعت ¹⁰:³⁰ شب بود از اتاقم بیرون اومدم و شروع کردم به تمیز کاری چند ساعتی گذشته که دارم عمارت و تمیز میکنم تنم به شدت میسوزه
مینسو : بلاخره تمام شد خسته شدم کمرم درد میکنه هوففف هقق چرا پدر مادرم مردن هقق وای باید میرفتم اتاق اون جئون ساعت ²:³⁰ شبه یعنی برم وایییی چیکار کنم میرممم اشکام و پاک کردن و بدو بدو به سمت اتاق جئون رفتم در زدم
کوک : بیا تو
مینسو : درو باز کردم و رفتم تو ببخشید اقای جئون داشتم عمارت و تمیز میکردم
کوک : اوکی میخوام چنتا قوانین بهت بگم
¹ اینکه ارباب صدام میکنین
² ساعت پنج صبح میای اتاقم تا برام قهوه بیاری
³ برای هر اشتباهی حتی کوچیک ترینش تنبیه میشی
حالا گمشو بیرون هرزه
مینسو : چشم ارباب
از اتاق بیرون اومدم فک کرده کیه عوضی بهم دستور میده به سمت اتاقم رفتم به سمت حموم حرکت کردم وقتی آب گرم به تنم خورد میسوخت ولی بعد یه مدت عادت کردم یه دوش ⁴⁰ مینی گرفتم و از حموم بیرون اومدم حوصله خشک کردن موهامو نداشتم روی تخت رفتم و ساعت و روی ⁴:³⁰ صبح کوک کردم الان ساعت ³:²⁰ دقیقه بود اصن چرا میخوابم گشنم بود به سمت آشپز خونه رفتم چیزی نبود که بخورم برای همین یه قهوه درست کردم تا خوابم نبره
ببخشید ولی دیگه بیشتر نمیتونم بنویسم براتون فردا یه پارت دیگه میزارم قبوله 💜✨🤌⛓️🥢
p⁴
مینسو ویو
به سمت در رفتم و درو باز کردم پسر خوبی بود بهم کمک کرد تا بهتر شم به سمت اتاقم رفتم و درو باز کردم بعد رفتم تو یادم افتاد که باید عمارت و تمیز کنم پوفی کشیدم که قطره اشکی از چشمام چکید لعنت بهش ساعت ¹⁰:³⁰ شب بود از اتاقم بیرون اومدم و شروع کردم به تمیز کاری چند ساعتی گذشته که دارم عمارت و تمیز میکنم تنم به شدت میسوزه
مینسو : بلاخره تمام شد خسته شدم کمرم درد میکنه هوففف هقق چرا پدر مادرم مردن هقق وای باید میرفتم اتاق اون جئون ساعت ²:³⁰ شبه یعنی برم وایییی چیکار کنم میرممم اشکام و پاک کردن و بدو بدو به سمت اتاق جئون رفتم در زدم
کوک : بیا تو
مینسو : درو باز کردم و رفتم تو ببخشید اقای جئون داشتم عمارت و تمیز میکردم
کوک : اوکی میخوام چنتا قوانین بهت بگم
¹ اینکه ارباب صدام میکنین
² ساعت پنج صبح میای اتاقم تا برام قهوه بیاری
³ برای هر اشتباهی حتی کوچیک ترینش تنبیه میشی
حالا گمشو بیرون هرزه
مینسو : چشم ارباب
از اتاق بیرون اومدم فک کرده کیه عوضی بهم دستور میده به سمت اتاقم رفتم به سمت حموم حرکت کردم وقتی آب گرم به تنم خورد میسوخت ولی بعد یه مدت عادت کردم یه دوش ⁴⁰ مینی گرفتم و از حموم بیرون اومدم حوصله خشک کردن موهامو نداشتم روی تخت رفتم و ساعت و روی ⁴:³⁰ صبح کوک کردم الان ساعت ³:²⁰ دقیقه بود اصن چرا میخوابم گشنم بود به سمت آشپز خونه رفتم چیزی نبود که بخورم برای همین یه قهوه درست کردم تا خوابم نبره
ببخشید ولی دیگه بیشتر نمیتونم بنویسم براتون فردا یه پارت دیگه میزارم قبوله 💜✨🤌⛓️🥢
۲۹.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.