گذر عمر را نگریستم هر روز منتظر فردا بودم و تندتر میدو

گذر عمر را نگریستم، هر روز منتظر فردا بودم و تند‌تر می‌دویدم که به فردا‌ها برسم. امروز‌ها را هم از دست دادم برای فردا‌هایی که هیچ وقت به دست نیامد

سخته دلتنگ باشی و راه دلتنگیت
برسه به سنگی سرد🖤🥀
دیدگاه ها (۱)

نَہ برگِ گلے …بہ شاخہ‌ها مےماند نَہ هیچ ڪَسے بہ جز …خــــــد...

مَـن‌چـہ‌باشَـ‌م‌یا‌نَـ‌باشَـ‌م،ڪارہ‌دُنـ‌یالَنـ‌گ‌نیـ‌ست مَ...

هر اینسان اوز درد لَرینین شاعیریدی ؛اگر کاغاذ اوستونه یازسا ...

تمام این نیز بگذردهایی که گفتیم ؛عمرمان بود …

🌹🔘 داستان کوتاهبلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.او همیش...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط