تصمیم گرفتم که دوستت نداشته باشم سپس در برابر این تصمیم

تصمیم گرفتم که دوستت نداشته باشم، سپس در برابر این تصمیم بزرگ، ترسیدم!
قول دادم برنگردم، و برگشتم!
قول دادم از دلتنگی نمیرم، مُردم!
قول دادم برای چشمانت شعری نگویم، و گفتم!
قول دادم که ضعیف نباشم، و بودم!
پس مرا جدی نگیر!

👤#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۱۱)

من عاشق چشمت شدموقتی گریبان عدم با دست خلقت می دریدوقتی ابد ...

امشب از آسمان ديده ی توروي شعرم ستاره مي بارددر سكوت سپيد كا...

کاش می‌دیدم چیستآنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری استآه وقتی ...

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارمتو را به خا...

🔴 حکایت دو مداد سیاهاز دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد...

part3🦋نامجون«با حرفای نارا حس عجیبی بهم دست داد درسته هیچ وق...

#مافیای_من #P17هان:گوشیمو برداشتم و دیدم چان هیونگ برام آدرس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط