آدمی به مرور آرامـ میگیـرد، بزرگ میشود، بالغ میشود و
آدمی به مرور آرامـ میگیـرد، بزرگ میشود، بالغ میشود و
پای اشتباهـاتش می ایستـد،
آنهــا را به گردن دیگــران نمیانـدازد و دنبـال مقصر نمیگـردد؛
گذشتهاش را قبول میکنـد، نادیـدهاش نمیگیــرد و اجـازه میدهـد هر چیـزی که بوده در همان گذشته بمـاند.
آدمی از یڪ جایی به بعد میفهمـد که از حالا باید آینده اش را از نو بسازد اما به نوعـی دیگــر
میفهمـد که زندگــی یڪ موهبت است ،
یڪ غنیمـت است، یڪ نعمـت است و نبـاید آن را
فدای آدمهــای بی مقـدار کـرد .
اصلا از یڪ جایی به بعـد
حال آدمـ ،خودش خوب میشود ...
"محمود دولت آبادی"
برشی از کتاب "جای خالی سلوچ"
پای اشتباهـاتش می ایستـد،
آنهــا را به گردن دیگــران نمیانـدازد و دنبـال مقصر نمیگـردد؛
گذشتهاش را قبول میکنـد، نادیـدهاش نمیگیــرد و اجـازه میدهـد هر چیـزی که بوده در همان گذشته بمـاند.
آدمی از یڪ جایی به بعد میفهمـد که از حالا باید آینده اش را از نو بسازد اما به نوعـی دیگــر
میفهمـد که زندگــی یڪ موهبت است ،
یڪ غنیمـت است، یڪ نعمـت است و نبـاید آن را
فدای آدمهــای بی مقـدار کـرد .
اصلا از یڪ جایی به بعـد
حال آدمـ ،خودش خوب میشود ...
"محمود دولت آبادی"
برشی از کتاب "جای خالی سلوچ"
۱۰.۸k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.