یه چیز فاسد توی درونمه یه چیزی که فقط از چیز های منفی احا
یه چیز فاسد توی درونمه یه چیزی که فقط از چیز های منفی احاته شده یه چیزی که در گوش من حرف می زنه میگه کس نمی خواد با تو حرف بزنه میگه تمومش کن با اون قهقه های احمقانش فقط می خواد من رو آزار بده یه چیزی درونم که خوشحال من رو می خوره و پسموندش غمه یه چیزی توی درونم هستش که جلوی آداب معاشرت با همه رو از من می گیره یه چیزی درونمه که هر وقت می خوام احساساتمو بیان کنم منو لال می کنه یه چیزی درونمه کت نه می زارع عاشق یکی بشم و یا کسی عاشقم بشه یه چیزی درونمه که دلیل همه این منفی بودنمه یه چیز یدرونمه که دلیل اعصاب خوردی همیشه منه یه چیزی درونمه که باعث افسردگی من شده یه چیزی درونمه که که خونه دل من رو آشوب کرده یه چیزی درونمه که وقتی می خوام باهاش بجنگم مثل سرباز بدون تفنگ هستم یا مثل دریای که من توش یه قایق بدون پارو دارم مثل پرنده ای می مونه که آزاد شده بره ول یبال پرواز ندارع یه چیزی درونمه که حتا حتا ایموجی های کیبوردمم همشون غمگینن من آدم مغروری نیستم صرفا دلیل حرف نزدم اینه با کسی من آدم درونگرایی هستم آدم مغروری نیستم
- ۲.۷k
- ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط