🔺روایت بزرگ مرد کوچک از حادثه تروریستی شیراز
🔺روایت بزرگ مرد کوچک از حادثه تروریستی شیراز
🔹محمدمبین ۷ ساله از ماجرای مردانگی اش می گوید: پدرم افتاد روی زمین و من رفتم دستش را بگیرم بلندش کنم، گفت فرار کن؛ ولی من میخواستم کمکش کنم!
🔹نگفتی خودت تیر میخوری؟ دوسش داشتم!
🔹محمدمبین ۷ ساله از ماجرای مردانگی اش می گوید: پدرم افتاد روی زمین و من رفتم دستش را بگیرم بلندش کنم، گفت فرار کن؛ ولی من میخواستم کمکش کنم!
🔹نگفتی خودت تیر میخوری؟ دوسش داشتم!
۱.۲k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.