حوالی ساعت ۱۰ شب بود یادم افتاد خودمو پشت دَر جا گذاشتم ر
حوالی ساعت ۱۰ شب بود یادم افتاد خودمو پشت دَر جا گذاشتم رفتم که برش گردونم، درو که باز کردم دیدم نیستش، فرار کرده بود!
خوب میشناسمش، بیچاره خیلی دلتنگ بود، بخاطر همین گذاشت رفت و هیچوقتم برنگشت الان چند سالی میشه که پیداش نکردم فردا میرم یه آگهی توی صفحه اول روزنامه ها میزنم:خودم کجاست؟ خواهشمندم خودم را به من باز گردانید! #چویا #دازای #باحال #انیمه
#مزخرفات_ذهن_من
خوب میشناسمش، بیچاره خیلی دلتنگ بود، بخاطر همین گذاشت رفت و هیچوقتم برنگشت الان چند سالی میشه که پیداش نکردم فردا میرم یه آگهی توی صفحه اول روزنامه ها میزنم:خودم کجاست؟ خواهشمندم خودم را به من باز گردانید! #چویا #دازای #باحال #انیمه
#مزخرفات_ذهن_من
۳.۹k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.