دلام

دل‌ام
دل‌ام برای اندام‌ات
تنگ می‌شود
آن‌قدر تو را
از دست داده‌ام
که نمی‌دانم
حتی می‌توانم
برای یک‌بار
در آغوش بگیرم‌ات؟

گاه صدای‌ات را
گاه عطرِ رازآلود تو را
می‌فهم‌ام

هیچ ردی هیچ اثری
از دست‌های‌ات
بر دستان‌ام نیست
دل‌ام برای‌ات تنگ می‌شود
و فراموش کرده‌ام
با«عزیزم»...«عزیزم»
تمرین دهم دهان‌ام را

کنارِ من
زنی خوابیده است
چنان دور چون تو
وچنان خشم‌گین
چون من...


شاعر: #چالرز_دوکال
دیدگاه ها (۲)

هر یک از ما، آهنگ رنج کشیدنِ خود را دارد.#رولان_بارت

میان لباس های آویزان ...روی بند رخت...اندام زنی پیداست ...که...

گر حال مرا حبیب پرسد گوییدبیمار غمت را نفسے هست هنوز#شهریار

سر من، شانه‌ی تو،عطر نوازشگر عشقحرف بی حرف!که این ناب‌ترین ت...

کجا رفتی خوش خنده معن تو فقط یک اسم نیستی تو یک خاطره ای یک ...

رمان j_k

راز سکوت شیرینات، دوست دختر جیمین، این روزها عجیب غریب شده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط