چه بیرحمانه میتازد

چه بی‌رحمانه می‌تازد
در این سودای سوت و کور
بر این پیکر
بر این طنبور
بسان ضربه‌ی از خشم
که از حدی بشدت سخت
فرو میـاید اندر پیکری نازک
چه بیرحمانه می‌تازد
در این جمعه
پر از پاییز
تهی از بودنت بودن
چه بیرحمانه می‌تازد
خیال بودنت گاهی


#امیرعلی_قربانی
#دکلمه_فاطمه_جعفری


https://t.me/chekamehaibaran
دیدگاه ها (۶۶)

دل را به امدن و رفتن ها عادت ندهیددربی که بازیچه طفل گردیدخا...

ترس تو را زایدترس تورا گویدترس تو را بایدحکایت میکرد درخت در...

رقص برگ استبروی صحنه سنگ‌فرشهاگویا رسیده به گوش درختان پاییز...

شبیه ترین چیزی که این روزها به خودم می‌بینمهمان دست نوشتهایم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط