رمان دورترین نزدیک کاور ادیت از شخصیتای رمان
#پارت_۱۷۵
پارت جذابمون 😉
کاورم ک به به نظر بدید😍💙
بی مقدمه هجوم بردیم طرف همدیگه دستامو دوطرف صورتش گذاشتمو بوسیدمش
جوری منو میبوسید انگار مدت طولانی تو قرنطینه بوده!
نمیخواست ولم کنه بزور ازم فاصله گرفت بی تاب نگام کرد تو نگاهش خواستن میدیدم میدونستم چی میخواد بالبخند بوسیدمش دستشو برد سمت زیپ لباسم، لباسمو سر داد پایین افتادو ماهور بهم خیره شد تنها کسی که دوسداشتم اینجوری با لذت بهم خیره شه با لباس زیر توری مشکی م که نصف بالاتنه مو میپوشوند فقط جلوش وایساده بودم نگا کردنش که تموم شد دستشو گذاشت زیر پام بردم سمت تخت باهم افتادیم رو تختو شروع کرد به بوسیدنم همه جای صورتمو با عشق میبوسید ب لبام رسید عمیق میبوسید و گاز میگرفت دستمو گذاشت پشت سرشو لبشو مکیدم دستمو بردم پیرهنشو درآرم خودش کمکم کردو پیرهنشو انداخت پایین تخت انقد لباشو خوردم ک ب نفس نفس افتاد خواستن تو چشاش موج میزد بیخیال لبام نمیشد دردم گرف سرشو فرو کرد تو گردنم نفساش دیوونم میکرد ریز میبوسید گردنمو زیر گوشمو کم کم کار کشید به گاز گرفتن
اروم لب زد: ببین چقد بی طاقتم کردی!
تند تند نفس میکشیدم دستشو برد سمت سینم و فشار داد اخ گفتم دستش رفت زیر لباس زیرم بازش کردو کشید بیرون دستشو رو بدنم حرکت دادو رفت پایین تر قفسه سینمو پایین ترو میبوسید داغی لبشو روی شکمم حس کردم دستشو برد سمت پام و اخرین تیکه لباسمم در اورد با حرکت دستش رو بدنم نفسم رفت دستمو گرفت که چشامو بستم تموم سعیشو میکرد من زیاد اذیت نشم ولی بازم درد داشتم لبمو گاز گرفتم یکم بعد ناخواسته جیغ خفه ای زدم ماهور پیشونیمو بوسید کم کم دردم کم شدو صدای آهو ناله م اتاقو پر کرد
گردنو چونه مو میبوسید پشتشو چنگ میزدم
حس کردم بین پام خیس شد تو بغلش لرزیدم نفس عمیقی کشیدم گرمم شد یکم بعد ازم جداشد کنارم خوابید چشامم کم کم گرم شد
منو کشید سمت خودش گردنمو گوشمو میبوسید
+عاشقتم دورترین نزدیک من
همینجوری بغلم کرده بود که خوابم برد...
صب که چشامو باز کردم تو بغلش بودم
یه نگاه به خودمون انداختم لبخندی زدم یکم تکون خوردم چشاشو باز کرد
نگامو ازش گرفتم که دستشو برد زیر چونه م سرمو برگردوند سمت خودش اروم بوسیدم
+دیگه مال منی! خانوم من،زندگیم
دستمو گذاشتم رو صورتشو گونه شو بوسیدم...
چطوره؟!گفتم دوتاعم بزارم ذوق کنین😍😉
#دورترین_نزدیک
#پست_جدید #خاص #عکس_نوشته #تنهایی #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #عاشقانه #عشق
پارت جذابمون 😉
کاورم ک به به نظر بدید😍💙
بی مقدمه هجوم بردیم طرف همدیگه دستامو دوطرف صورتش گذاشتمو بوسیدمش
جوری منو میبوسید انگار مدت طولانی تو قرنطینه بوده!
نمیخواست ولم کنه بزور ازم فاصله گرفت بی تاب نگام کرد تو نگاهش خواستن میدیدم میدونستم چی میخواد بالبخند بوسیدمش دستشو برد سمت زیپ لباسم، لباسمو سر داد پایین افتادو ماهور بهم خیره شد تنها کسی که دوسداشتم اینجوری با لذت بهم خیره شه با لباس زیر توری مشکی م که نصف بالاتنه مو میپوشوند فقط جلوش وایساده بودم نگا کردنش که تموم شد دستشو گذاشت زیر پام بردم سمت تخت باهم افتادیم رو تختو شروع کرد به بوسیدنم همه جای صورتمو با عشق میبوسید ب لبام رسید عمیق میبوسید و گاز میگرفت دستمو گذاشت پشت سرشو لبشو مکیدم دستمو بردم پیرهنشو درآرم خودش کمکم کردو پیرهنشو انداخت پایین تخت انقد لباشو خوردم ک ب نفس نفس افتاد خواستن تو چشاش موج میزد بیخیال لبام نمیشد دردم گرف سرشو فرو کرد تو گردنم نفساش دیوونم میکرد ریز میبوسید گردنمو زیر گوشمو کم کم کار کشید به گاز گرفتن
اروم لب زد: ببین چقد بی طاقتم کردی!
تند تند نفس میکشیدم دستشو برد سمت سینم و فشار داد اخ گفتم دستش رفت زیر لباس زیرم بازش کردو کشید بیرون دستشو رو بدنم حرکت دادو رفت پایین تر قفسه سینمو پایین ترو میبوسید داغی لبشو روی شکمم حس کردم دستشو برد سمت پام و اخرین تیکه لباسمم در اورد با حرکت دستش رو بدنم نفسم رفت دستمو گرفت که چشامو بستم تموم سعیشو میکرد من زیاد اذیت نشم ولی بازم درد داشتم لبمو گاز گرفتم یکم بعد ناخواسته جیغ خفه ای زدم ماهور پیشونیمو بوسید کم کم دردم کم شدو صدای آهو ناله م اتاقو پر کرد
گردنو چونه مو میبوسید پشتشو چنگ میزدم
حس کردم بین پام خیس شد تو بغلش لرزیدم نفس عمیقی کشیدم گرمم شد یکم بعد ازم جداشد کنارم خوابید چشامم کم کم گرم شد
منو کشید سمت خودش گردنمو گوشمو میبوسید
+عاشقتم دورترین نزدیک من
همینجوری بغلم کرده بود که خوابم برد...
صب که چشامو باز کردم تو بغلش بودم
یه نگاه به خودمون انداختم لبخندی زدم یکم تکون خوردم چشاشو باز کرد
نگامو ازش گرفتم که دستشو برد زیر چونه م سرمو برگردوند سمت خودش اروم بوسیدم
+دیگه مال منی! خانوم من،زندگیم
دستمو گذاشتم رو صورتشو گونه شو بوسیدم...
چطوره؟!گفتم دوتاعم بزارم ذوق کنین😍😉
#دورترین_نزدیک
#پست_جدید #خاص #عکس_نوشته #تنهایی #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #عاشقانه #عشق
۴۱.۹k
۰۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.