آخ تا قیومت

آخ تا قیومت
یادمه موقع ساخت ساز. نشستم روبروی خونه همینطور که بیل مکانیکی کار میکرد من خاطرات کودکی جلوی چشمام بود اشک میریختم😑
دیدگاه ها (۶)

مراقب تهمینه های زندگیتون باشید🥰سلام تهمینه🫡

*تو به این دنیا اومدی که زندگی کنیسهمِ تو آرزوهاتهپس به دنبا...

😈

😈

پارت پنجم:داستان از دیدگاه یونگی: با جیمین در زیر شیروانی خو...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۷

✿) ظهور ازدواج (✿⁠)⁩(♡)پارت ۲۴۶ (⁠♡) اشک تو چشمام جمع شد. چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط