استوری عاشقانه پرسه
بارون دوست دارم هنوز چون تورو یادم میاره
حس میکنم پیش منی وقتیکه بارون می باره
بارونو دوست دارم هنوز بدون چتر و سر پناه
وقتی که حرف های دلم جا میگیرن توی یه آه
شونه به شونه می رفتیم من و تو توو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیس چشمای من و خیابون
#سیاوش_قمیشی
نازلی!
بهار خنده زد
و ارغوان شكفت در خانه،
زير پنجره گل داد ياس پير
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن،
خاصه در بهار...
حس میکنم پیش منی وقتیکه بارون می باره
بارونو دوست دارم هنوز بدون چتر و سر پناه
وقتی که حرف های دلم جا میگیرن توی یه آه
شونه به شونه می رفتیم من و تو توو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیس چشمای من و خیابون
#سیاوش_قمیشی
نازلی!
بهار خنده زد
و ارغوان شكفت در خانه،
زير پنجره گل داد ياس پير
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن،
خاصه در بهار...
۲.۴k
۲۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.