@metanoiam

گاهی وقتا آدم خسته نمی‌شه… ته می‌کشه.
یه جوری که حتی نفس‌کشیدنم انگار زورکیه.
می‌خندی، حرف می‌زنی، میگی خوبم…
ولی ته دلت یه سکوت سنگین نشسته که هیچ‌کس نمی‌فهمه.

انگار یه جایی توی وجودت خالی شده…
جایی که قبلاً امید بود، شوق بود، آرامش بود.
حالا فقط درد نشسته همون‌جا…
دردی که نه بلند داد می‌زنه، نه کم میشه… فقط هست.

و عجیب‌ترینش اینه که
هیچ‌کس نمی‌پرسه:
'واقعاً حالت خوبه؟'
دیدگاه ها (۱۳)

@shadow-dark

@metanoiam

پارت : ۳۰

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط